موجودات مرده پرست
بیچاره تا وقتی که زنده بود همیشه دور و برش خلوت بود ، خودش که دیگه خیلی پیر شده بود و هرجایی نمیتونست بره ، بقیه هم که وقت نداشتن بیان یه حال و احوالی ازین زن پیر بپرسن ...
خیلی وقت بود که شوهر و پسرش مرده بودن ، این آخر عمری فقط خودش بود و نوه ی ناخلفش ، تنها دل خوشیش این بود که هر از گاهی با دختر برادش که مثل دخترش دوسش داشت تلفنی حرف بزنه ...
یادش بخیر ، هروقت جایی میدید که یه نفر تو ورزش یا درس یا چیزای دیگه قهرمان شده ، میگفت ایشالا یه روز هم فرید به اینجاها میرسه و هممونو خوشحال میکنه ...
بنده خدا عمرش قد نداد ، دیروز صبح فوت کرد ، وقتی من رسیدم خونش دیدم کلی از بزرگای فامیل جمع شده بودن اونجا ، کسایی که من تا دیروز شاید یک بار هم ندیده بودمشون ! وقتی اون صحنه رو دیدم تنها چیزی که یادم اومد خونه ساکت و پر از تنهاییش و لبخند قشنگش بود که هروقت میدیدیمش رو صورتش ظاهر میشد ...
امروز جنازشو تشییع کردن ، حالم زیاد خوب نبود ، یه گوشه نشسته بودم که یکی از فامیلامون اومد نشست پیشم ، با سواد کمی که داشت حرف خوبی زد ، گفت ''گریه نکن فرید جان ، یه چیزه واقعیته ! خدابیامرز راحت شد'' ، دیدم راست میگه ، رفت و از این آدمای مرده پرست که فقط بلدن بعد از مرگ یه نفر به یادش بیفتن راحت شد ...
خدابیامرز عمه جان ، اولین فامیل نزدیکم بود که مرگشو دیدم ، برای طلب آمرزش ، براش یه صلوات بفرستین ...
نزن زیر دلم خوشی جان !
الان قیافه ی من خیلی دیدنی شده ! مخصوصا برای کسایی که تو یه ماه گذشته قیافه ی منو دیدن ، حتی خودمم که قیافمو تو آینه میبینم یه حس غریبی بهم دست میده ! کلا لبخندم میاد دیگه ، با این دهنی هم که من دارم یه مقدار که لبخند شدید شه میرسه به گوش ها ! دیگه خودتون تجسم کنین چه شکلی میشم دیگه !
ماه امتحانا مثل همیشه جالب نبود ، تازه امسال از سال های قبل هم کمتر خوابیدم ، فکر کنم شب اولین امتحان حدود چار ساعت خوابیدم ، هرچی جلوتر میومدیم ساعت خوابم به صفر میل میکرد ، تو امتحان عربی رسید به نیم ساعت ! اگه بعدیش زبان نبود صفر هم میشد ! ولی تلافی کردم ، تو بیست و چار ساعت گذشته کلا پنج ساعت بیدار بودم ! :دی
بگذریم ، دیگه کلا از مدرسه حرف نزنیم ، از تابستون بگم براتون ، امسال قراره تابستون خیلی خوش بگذره ، تابستون پارسال هم خوب بود هم بد ، ولی امسال قراره فقط خوب باشه !
خلاصه اینکه شرایط خیلی خوبه دیگه ، خوشی میخواد بزنه زیر دلم !
تماپ ها :
1. بهتره اصلا به اینکه تابستون کوتاهه توجه نکنین ! بیشتر از نود و سه روز طول میکشه تا تموم شه !
2. شاید چند تا حرکت رو وبلاگ بزنم ، شایدم نه ...
3. روز ملی جوراب رو به همه ی پدرای ایرانی تبریک میگم !
4. خب دیگه ، بسه ، میخوام برم قیافمو تو آینه نگاه کنم ! :دی
