بیچاره تا وقتی که زنده بود همیشه دور و برش خلوت بود ، خودش که دیگه خیلی پیر شده بود و هرجایی نمیتونست بره ، بقیه هم که وقت نداشتن بیان یه حال و احوالی ازین زن پیر بپرسن ...
خیلی وقت بود که شوهر و پسرش مرده بودن ، این آخر عمری فقط خودش بود و نوه ی ناخلفش ، تنها دل خوشیش این بود که هر از گاهی با دختر برادش که مثل دخترش دوسش داشت تلفنی حرف بزنه ...
یادش بخیر ، هروقت جایی میدید که یه نفر تو ورزش یا درس یا چیزای دیگه قهرمان شده ، میگفت ایشالا یه روز هم فرید به اینجاها میرسه و هممونو خوشحال میکنه ...
بنده خدا عمرش قد نداد ، دیروز صبح فوت کرد ، وقتی من رسیدم خونش دیدم کلی از بزرگای فامیل جمع شده بودن اونجا ، کسایی که من تا دیروز شاید یک بار هم ندیده بودمشون ! وقتی اون صحنه رو دیدم تنها چیزی که یادم اومد خونه ساکت و پر از تنهاییش و لبخند قشنگش بود که هروقت میدیدیمش رو صورتش ظاهر میشد ...
امروز جنازشو تشییع کردن ، حالم زیاد خوب نبود ، یه گوشه نشسته بودم که یکی از فامیلامون اومد نشست پیشم ، با سواد کمی که داشت حرف خوبی زد ، گفت ''گریه نکن فرید جان ، یه چیزه واقعیته ! خدابیامرز راحت شد'' ، دیدم راست میگه ، رفت و از این آدمای مرده پرست که فقط بلدن بعد از مرگ یه نفر به یادش بیفتن راحت شد ...
خدابیامرز عمه جان ، اولین فامیل نزدیکم بود که مرگشو دیدم ، برای طلب آمرزش ، براش یه صلوات بفرستین ...
خدابیامرزتش همه آدما اینطوری ان تا طرف زنده س نمیگن خرت به چند همینکه طرف فوت کرد میرن یه هفته ور دل خونواده عذادار میشینن عجب ها! میگم اسم وبلاگت میاد یاد داداشم می افتم اونم عاشق سنایپر و یوزی و این چیزاس خوشحال میشم به منم سر بزنید عزیزم!
واقعا پیری خیلی سخته.. ترسناکه.. واقعا دوست دارم قبل از پیری بمیرم...راستی تک تیرانداز خان دیر اعلام آمادگی کردید ولی برای سری بعد لحاظ میشید و بدون نوبت شرکت داده میشید برای سری بعد.. ببخشید که ظرفیت ها خیلی کم بود ..
آخی...خیلی ناراحت شدم.خدا بیامرزدش.ایشالا آخرین غمتون باشه فرید جان
ایشالا خدا رحمتش کنه و اون دنیا زندگی خوب و راحتی داشته باشه...
+۲
مرده پرستیم...فرقی نداره کی یا چی....فرصت مرده رو...انسان مرده رو...دوست مرده رو...دوستی مرده رو...و حتی دشمن و دشمنی مرده رو !
خدایشان بیامرزدشان.
خدا رحمتش کنه
درسته پیر بود ولی وقت مرگش نبود
یعنی نوبتش نبود
دلم براش تنگ شده
شهریار دو تا لایک!
و اینکه خدا بیامرزتش...
زندگی همینه فک کنم!!!
مرگ که آخر زندگی نیست...و فکر کنم آدمایی که می میرن خیلی آسوده تر از ما زندگی می کنن...:)
خدا بیامرزتش...
به من سر بزن این وبلاگ جدیدمه
اپم به شدت .............
سلام
ما برگشتیم ولی هنوز وبمون راه نیفتاده.
لینکت کردیم.
upam bia toohalgham
من مثل اینکه دیر رسیدم، در هر صورت امیدوارم روحش تو آرامش باشه...
برگشتم داداش!
:)
کاش منم میتونستم از این آدمای مرده پرست راحت بشم...!
می دونی همیشه تو مراسم های عزا که می گفتن غم آخرتون باشه بابام بهم می گفت که این جمله که می گن یعنی طرف بره بمیره که دیگه مرگ کسی رو نبینه!
پس من این جمله رو بهت نمی گم. نمی دونم چه قدر به یه دنیا بعد از این جا اعتقاد داری... من خودمم اعتقادم کم شده... ولی فکر این که یه دنیا هست که توش مرده ها جمعن و بهتر از اینجاست قشنگه.... امیدورام اینجوری باشه.
امیدورام بتونی دوریش رو راحت قبلو کنی.
من وقتی دائیم و عموی مادرم هر دوشون توی فاصله یه هفته فوت کردن خیلیییی بهم سخت گذشت... دائیم تصادف کرده بود و سرش به شدت ضریه خورده بود طوری که پیوندهایی که مغز رو به جمجمه وصل میکنن قطع شده بود و مغزش کم کم از بین می رفت.... امیدورام تو حالت مثل اون موقع من نشه
ممنون ...
بالاخره جواب نظرا رو داد!!!
از غم بیا بیرون
http://www.4shared.com/photo/VL_lY0Xb/IMG_5508.html
اینو یه نگاه بنداز یاد خاطرات خوش بیفت...
وای فرید اون موقع چه قدر کوکوری مکوری بودی! با اون سیبیلات!
http://www.4shared.com/photo/kVT44vCt/CIMG6792.html
http://www.4shared.com/photo/EGmEGTvn/CIMG6791.html
اینجا هم متروکه گردیده!
:دی
تورو خدا بایه فونت دیگه بنویس فرییییییییییید!!
از موزیلا استفاده کنید ...
اللهم صلی اله محمد و آل محمد
خدا بیامورزتشون
به وب ما هم سر بزنید ممنون
منم عاشق کاکائو هسم
رفت و از این آدمای مرده پرست که فقط بلدن بعد از مرگ یه نفر به یادش بیفتن راحت شد ...
بابا بزرگ منم فوت کرد میض بود سکته مغزی کرده بودراحت شد ولی هنوز رفنش رو باور ندارم...با حرفه بالایی که زدی کاملا موافقم